یکی از هواداران در دفاع از محمود فکری؛ آقایان آیا می‌دانید قربانی بعدی در کدام استان و مدرسه فوتبال است!؟

شفافیت در ورزش/چندی پیش محمود فکری سرمربی موفق و فعلی مس شهربابک در گفتگو با رسانه ها به همجنسگرایی یک مربی فوتبالی اشاره کرد که ملی چالش به دنبال داشته و در ادمه نیز توسط کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال به ۴ ماه محرومیت و ۵۰۰ میلیون تومان حریمه محکوم شد و حالا او باید منتظر رای کمیته استیناف باشد که شاید این رای ظالمانه بشکند. اما حالا خبر شوکه کننده‌ای که فوتبال ایران را در بهت و اندوه برده است اینبار در شهر آق قلا اتفاق افتاده است، اتفاق ناگواری که در یکی از مدرسه های فوتبال استان گلستان برای نونهال ۱۲ ساله پیش امده است، نونهالی که قرار بود برای خود آینده درخشانی رقم بزند اما توسط مربی خود مورد آزار قرار میگیرد!
در دنیای کنونی دیگر نه می شود واقعیتی را پنهان کرد و نه حقیقتی را منکر شد، چرا که سرعت انتقال اخبار و حوادث در فضای مجازی به شکلی است که امپراطوری های رسانه ای نیز در این میدان مغلوب شده اند و امکان پذیر نخواهد بود. در دو هفته اخیر محمود فکری دست بر روی این تابو گذاشت و تمامی سختی‌ها و ناملایمتی ها این تابوی پنهان را به جان خرید و در کنفرانس خبری به موضوع فساد اخلاقی پرداخت و به مسئولین گوشزد کرد.
نکته حائز اهمیت که باید بیان کرد، هنوز چند روزی از حکم عجیب و ناعادلانه محمود فکری نگذشته بود که شاهد این خبر ویران کننده از فساد اخلاقی در فوتبال هستیم!. محمود فکری شاید به زیبای سخن نگوید، اما موضوع مهم و حیاتی فساد اخلاقی را بیان کرد، چرا که قلبش از وجود این افراد به در آمده بود و تنها رسالت خود را در آشکار کردن آن می دانست نه در زیبای سخن. محمود فکری هیچ گونه اسمی از فرد خاصی نیاورد و بلکه هشدار داد که نباید اجازه ورود این افراد فاسد را به جامعه پاک فوتبال داد اما فوتبالی‌ها با او چه کردند!؟
سوالی که شاید برای مخاطبین مطرح شود این است آیا صدای شیوا و رسای محمود فکری مسئول و مسئولینی که در خواب غفلت بوده‌اند را بیدار کرد!؟
سوال دومی که برای مخاطبین فوتبالی مطرح می شود! اینکه چرا مسئولینی که خود را به خواب زده‌اند و پنبه‌ای به بلندی قله اورست در گوش خود فرو برده‌اند که اینگونه اخبار را نشنوند با محرومیت و جریمه، صدای بلند محمود فکری را خاموش کردند، چرا خود را با فرار از واقعیت تبرئه می کنند!؟
چرا به جای حل کردن مسئله، صورت مسئله را پاک کردن و ایشان را جریمه و محروم کردن، و صدها چرای دیگر!
چرا طاقت مسئولین آنقدر طاق شده که در برابر هر واقعیتی که در جامعه وجود دارد و مردم هم با تمام وجود آن را لمس می کنند و بیشتر آن واقعیتها به دلیل ندانم کاری و عدم رعایت مقررات و مشخصات فنی آن حوزه ها هزینه های فراوان جانی و مالی بر مردم روا داشته شده است بدون توجه به اینکه فرد عنوان کنده چه کسی است عکس المعل هایی توام با ناراحتی و عصبانیت نشان داده می شود و با قیاسی مع الفارق به دنبال توجیه و پاک کردن صورت مسئله بر می آیند که باید گفت این نوع برخوردها نوعی توهین به فهم و شعور مردم و پاک کردن صورت مسئله است و نه حل کردن خود مسئله. آقای رسانه، آقای مسئول عزیز و روشنفکران گرامی که این حرفها را ناسزا می پنداشتید؛ آیا اکنون غم و شیون والدین این کودک را می‌شنوید یا به صلاح نیست که این گریه های طفل معصوم را بشنوید، وجدانی که باید بیدار باشد این درد را با گوشت و استخوان درک کند.
آقای جواد خیابانی تا به کی رفتار پوپولیستی و هم جهت شدن با باد موافقی که هیچ گونه خطری برای شما ندارد!
آقای خیابانی شما که برای همگان به سبک پدری دلسوزانه بنا را بر نصیحت میگذارید، آیا این شهامت را دارید در تریبونی که در اختیار دارید درد این والدین و چه بسا پدر و مادرانی که برای حفظ آبروی خود سکوت کردند را بازگو کنید!؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *